... و خدایی که همین نزدیکی است.
آری، خدا نزدیک است، خیلی نزدیک، هنوز خیلی نزدیک تر از آن است که ما دوریاش را و تنهایی خودمان را حس کنیم. هنوز خیلی مانده تا ما بفهمیم که چقدر از خدا فاصله گرفتهایم و تا چه حد در این دنیای کثیف خودساختهمان غرق شدهایم. هنوز ما آدمها عمق فسادی که در آن دست و پا میزنیم را درک نکردهایم. فسادی که ما را از آغوش صلاح و رستگاری پروردگارمان دور کرده است.
قانون خدا هم همین است. وعده انبیاء و اولیاء هم همین بوده است؛ باید زمین به دست بشر از ظلم و فساد پر شود و تا آن روز هنوز فرصت داریم تا دستهای گناه آلودمان را به سمت پروردگارمان بلند کنیم و آن ذخیره الهی را عاجزانه طلب کنیم.
ذخیرهای که تنها خدا زمان آمدنش را میداند، زمان ظهورش را و زمان قیامش را. قیامی که ما را از منجلاب فسادی که دنیا در آن غرق میشود بیرون خواهد کشید و چهره زیبای دنیای آفریده خداوند را و بستری که خدا برای تکامل انسان فراهم کرده است نمایان خواهد کرد. و ما باید منتظر آن روز باشیم.
منتظریم و این انتظار تنها نشستن در خانه نیست، حتی تنها عبادت کردن و دعای ظهور نیست. حوادث آخرالزمان ریسمانی محکمتر میطلبد تا در طوفان فتنهها غرق نشویم. فتنههایی که در پس لایه لایه دروغها و فریبهای حقیقت نما خود را بر ما عرضه میکنند، فتنههایی که تو را امان نمیدهند و زنجیروار به دنبال هم میآیند، یکی از شرق، دیگری از غرب، بعدی از شمال و جنوب و چشم باز میکنی و خود را نعوذ بالله بالای گودال قتلگاه میبینی که خاک بر سر میریزی و ضجه میزنی، نباید چنین بشود. باید خیلی قبل از آنکه دیر بشود چاره اندیشید.
البته راهی هم هست. راهی که خداوند در قرآن ما را بدان رهنمون گشته است و انبیاء و اولیاء مکرر در گوش بشر خواندهاند. تنها راه درست صبر کردن و انتظار، خوب دیدن است، که اگر خوب ببینی خوب میفهمی، و اگر خوب فهمیدی خوب میشناسی، و مگر غیر از این است که اگر کسی شرایط دورانش را درک نکند و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است. پس باید چشم را باز کنیم، هم چشم سر و هم چشمان دل را. باید تمام تلاشمان در همین باشد، در اینکه از زمان جلو بزنیم و زودتر اتفاقات را بفهمیم. و به قول سهراب سپهری؛ بیا زودتر چیزها را ببینیم!
که اگر این طور باشیم در حقیقت یک منتظر خواهیم بود. چراکه منتظر واقعی کسی است که میداند در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد و چون میداند دیگر اسیر اتفاقات و دچار روزمرگی نخواهد شد. منتظر واقعی در پشت سرش به دنبال نشانه های و حوادث نمیگردد، آنها را پیش روی خود میبیند و با ظاهر شدن نشانهها یکی پس از دیگری خود را به هدفش نزدیکتر میبیند و این است که انتظار را شیرینتر میکند. منتظری که نداند آنچه پیش رویش است حقیقت است یا دامی گسترده برای او، قطعاً از کاروان منتظران حقیقی جا خواهد ماند. پس چشمها را باز کن و خوب ببین، چرا که نشانهها منتظر ما نمیمانند و یکی پس از دیگری پیش روی تو قرار خواهند گرفت، نشانههایی هزار بار روشنتر از نور خورشید، تنها باید چشم دل را باز کرد و بصیرت پیدا کرد. بصیرتی که اگر خدا بخواهد ما را در راه ظهور نگاه خواهد داشت.
به عنوان نمونه از نشانه ها، تصویری از یک کتاب در رابطه با نشانه های ظهور، چاپ سال 1374 آورده ام تا شاید دیگر نشانهها را هم بتوانیم بیابیم. شاید نشانههای این کتاب در زمانی که من آن را مطالعه کردم خیلی دور بودند اما حالا خود را در بطن آنها یافتهام!